سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یادداشت ثابت - شنبه 92/1/25 | 3:6 عصر | نویسنده : محسن خزائی



تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/12/11 | 8:50 عصر | نویسنده : محسن خزائی

مهدی جان!
آلودگی دلهایمان از حد هشدار فراتر رفته, نفس هایمان به شماره افتاده, سالهاست زندگیمان تعطیل رسمی است...
هوای باریدن نداری مولا جان؟!؟
تعجیل درظهور مهدی فاطمه (ع) صلوات ....




تاریخ : جمعه 93/5/3 | 3:59 عصر | نویسنده : محسن خزائی


بسم الله الرحمن الرحیم

اسم امام علی علیه‌السلام در قرآن کریم

ایام شهادت امیرالمومنین بر همه پیروانش و نیز بر همه آزادگان جهان تسلیت باد

در میان ما به غلط معروف شده که اسم حضرت علی علیه‌السلام در قرآن نیامده است؛ ادعایی که بقدری تکرار شده، همه باور کرده‌ایم و هرجا اسم ایشان را در قرآن ببینیم، آن را ترجمه می‌کنیم!

در روز 19 رمضان سال جاری در مسجد دانشگاه بوعلی‌سینای همدان مطلبی درباره اینکه اسم حضرت علی علیه‌السلام صریحا در همین قرآنی که در دست ماست آمده، ارائه کردم که به نظرم رسید شاید مفید باشد مستندات آن را در اینجا بیاورم و هدیه‌ای باشد به شیعیان و محبان آن حضرت:

مقدمات بحث:

1)     یادمان باشد بنی‌امیه هزار ماه بر جامعه اسلامی مسلط شد و در این ایام تمام تلاش خود را برای محو نام و یاد علی علیه‌السلام در پیش گرفت، از جعل روایات فراوان گرفته تا تحریف معنوی قرآن (قرآن کریم قطعا مصون از تحریف ظاهری بوده است؛ اما تحریف معنوی به معنای اینکه در شأن نزول آیات ادعاهای دروغین کنند یا معنای متن را واژگونه جلوه دهند، قطعا رخ داده است)

2)     کسانی که در خصوص تورات و انجیلی که امروزه در دست ماست تحقیق کرده‌اند نشان داده‌اند که در زبان اصلیِ این کتب آسمانی، نام پیامبر خاتم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است، اما علمای مغرض این شرایع، به جای اینکه اسم را به همان صورتی که هست باقی بگذارند، اسم را ترجمه می‌کنند تا ادعا شود نام حضرت در این کتب نیست. مثلا به جای کلمه «محمد» در ترجمه‌ها از کلمه «پسندیده» استفاده می‌کنند و مثلا در ترجمه، به جای جمله‌ی «محمد از کوه فاران [= کوه نور] آمد» می‌نویسند: «پسندیده از کوه فاران آمد» تا کسی نفهمد که نام حضرت محمد (ص) در کتب آسمانی آنها آمده است.

3)     در هزار ماه حکومت بنی امیه (لااقل تا زمان عمربن عبدالعزیز) بردن نام علی علیه‌السلام و ذکر فضایل او از بزرگترین جرایم بود و علمای درباری بنی‌امیه چون جرأت تغییر دادن متن قرآن و امکان حذف نام علی علیه‌السلام از قرآن کریم را نداشتند همین ترفند را در مورد نام حضرت علی علیه‌السلام در قرآن انجام دادند و علی‌رغم تلاشهای امامان شیعه و اصحاب ایشان، غلبه رسانه‌ای بنی‌امیه و فرهنگ‌سازی‌ای که توسط علمای درباری بنی‌امیه، و بعد از آن، بنی‌عباس، انجام شد، به گونه‌ای شد که کم‌کم این ترفند به عنوان تفسیر درست آیات قلمداد شد و بعدها حتی بسیاری از علمای شیعه در دام این ترفند افتادند؛ لذا الان که کسی بخواهد خلاف این فضا حرف بزند، از ابتدا ممکن است متهم شود.

با توجه به این مقدمات، قبل از ارائه شواهد تاریخی در تفسیر آیات، ابتدا از مخاطب می‌خواهم خالی‌الذهن به موارد زیر توجه کنند، بعد نشان خواهم داد که در تفاسیر اهل بیت و اصحابشان، کاملا این معنا رواج داشته است.

مورد اول:

در سوره شعرا، آیه 84 این دعای حضرت ابراهیم را نقل می‌فرماید که: « وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ» (یعنی: در میان آیندگان [امت آخرالزمان] «لسان صدق»ی [= زبانِ حقیقت] برای من قرار بده.»

خداوند در سوره مریم (آیات 49-50) خبر از استجابت این دعا می‌دهد و می‌فرماید: « فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلّاً جَعَلْنَا نَبِیّاً؛ وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» «پس هنگامی که از آن بت‌پرستان و آنچه می‌پرستیدند کناره گرفت، به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همگی را پیامبر قرار دادیم؛ و از رحمت خود به آنها بخشیدیم و برای آنها لسان صدق را علی قرار دادیم.» متاسفانه، اغلب مفسران اهل سنت به‌تبعِ یکی از علمای درباری بنی‌امیه (به نام مجاهد) جمله « وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» را به صورت «برای آنها ثنای نیکویی قرار دادیم»[1] (مثلا در معانی القرآن، نوشته ابوزکریا الفراء (متوفی 207)، ج2، ص169؛ بیروت: عالم الکتب، 1403) تفسیر کرده‌اند.

اگر دقت شود در این تفسیر، «علی» به عنوان صفت برای «لسان صدق» قلمداد شده که به لحاظ دستور زبانی مشکل دارد زیرا فعل «جعلنا» (= قرار دادیم) فعلی است که دو مفعول می‌گیرد؛ یعنی مثلا جمله‌ای که به صورت مبتدا و خبر است را به عنوان دو مفعول این فعل قرار می‌دهند (مثلا جمله «این تابلو عمودی است» را به صورت «این تابلو را عمودی قرار دادم» می‌توان تعبیر کرد.) در آیه 84 سوره شعرا، جضرت ابراهیم (ع) از خدا می‌خواهد که «برای من لسان صدقی در میان آیندگان قرار بده»، و در این آیه خداوند می‌فرماید «برای ایشان، لسان صدق را علی قرار دادیم» اما مفسر درباری این جمله را این طور تفسیر کرده که خدا فرموده باشد: «برای ایشان ثنای خوبی قرار دادیم». (یعنی فعل «جعل» را یک مفعولی در نظر گرفته و «علی» را صفتِ «لسان صدق» قلمداد نموده است) بعدیها دیدند که این مشکل هست و گویی در تعبیر «ثناءا حسنا» کلمه «علی» کاملا حذف شده و وی فقط کلمه لسان صدق را تفسیر کرده، «علی» را به «مرتفع» تفسیر کردند تا این مشکل هم حل شود. مثلا واحدی (متوفی 468) در «الوسیط فی تفسیر القران المجید» (بیروت: دارالکتب العلمیه) می‌گوید: « وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ» ثناء حسنا فِی الناس، «عَلِیّاً» مرتفعا سایرا فِی الناس، فکل أهل الأدیان یتولون إبراهیم وذریته، ویثنون علیهم.»

 جدای از این اشکال دستور زبانی، آیا واقعا معنای مورد ادعای اینها با سوال حضرت ابراهیم تطابق دارد، یا همان صریح آیه که «لسان صدق درخواستی تو در میان آیندگان، همان علی علیه‌السلام است» معنای آیه است؟ اگر این مفسر درباری تابع بنی‌امیه اصرار دارد که از ادبیات عرب تخطی کند تا اسم علی، اسم علی محسوب نشود، ما چرا از او پیروی کنیم؟

اکنون برای اینکه متهم به تفسیر به رای نشوم اشاره می‌کنم این مطلب که اینجا «علی» اسم امیرالمومنین است، مطلبی است که بسیاری از علمای بزرگ شیعه از ائمه اطهار روایت کرده‌اند. مثلا ابوبصیر از امام صادق علیه‌السلام (بحار الانوار، ج35، ص59)، یونس بن عبدالرحمن از امام رضا علیه‌السلام (بحارالانوار، ج36، ص57) و علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود از امام حسن عسگری (بحار الانوار، ج12، ص93) صریحا این مطلب را نقل کرده‌اند که در اینجا فقط به بیان یونس بن عبدالحمن بسنده می‌کنیم:

«یونس بن عبدالرحمان به امام رضا علیه‌السلام عرض کرد: گروهی از من اسم علی در کتاب الله عزوجل را طلب کردند؛ برای آنها این آیه را خواندم که خداوند می‌فرماید: « وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً». امام به من فرمود: «صدقت، هو کذا» (درست گفتی، این همان است)

مورد دوم:

یکی از مطالبی که اغلب ما در توضیح اینکه «چرا اسم علی علیه‌السلام در قرآن نیامده؟» توضیح می‌دهیم که «چون ایشان دشمنان زیادی داشتند و احتمال این بود که به خاطر اسم ایشان در قرآن دست ببرند و قرآن را تحریف کنند و لذا خدا رسما اسم ایشان را نیاورد.» خداوند صریحا این مطلب را رد کرده و بعد از اینکه اسم حضرت را آورده، فرموده: «آیا شما گمان می‌کنید که چون یک عده آدم افراطی وجود دارد ما مطلب به این مهمی را در قرآن نمی‌آوریم؟» اما طبق معمول، ما اسم علی (ع) را ترجمه کرده‌ایم و لذا آیه قبل و بعد آن کاملا بی‌معنا و بی‌ارتباط با این آیه شده است. خداوند در آیات 4 و 5 سوره زخرف می‌فرماید:

« وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ؛ أَفَنَضْرِبُ عَنکُمُ الذِّکْرَ صَفْحاً أَن کُنتُمْ قَوْماً مُّسْرِفِینَ» معنای آیه این است: «قطعا او در ام‌الکتاب [= سوره حمد] نزد ما همان علیِ حکیم است؛ آیا اگر شما گروهی افراط‌کار هستید، [گمان می‌کنید که در نتیجه] ما از بیان بخشی از ذکر [= قرآن] خودداری می‌کینم؟»

لازم به ذکر است که «ام الکتاب» یکی از نامهای سوره حمد است، و در این سوره آمده است که «اهدنا الصراط المستقیم» و در مورد اینکه این صراط چیست، مطلب، از طریق «شخص» معرفی شده نه با اوصافی مانند کارهای خوب و ...؛ یعنی در بیان صراط، به گروهی اشاره شده: « صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ» یک سوالی که برای هر مسلمانی پیش می‌آید این است که مقصود از این «الذین» کیست؟ (ابتدا یادآور می‌شوم که قرآن در موارد متعددی در مورد انجام کاری، از تعبیر جمع (مانند «الذین») استفاده کرده که همه مفسران قبول دارند که فقط یک نفر آن کار را انجام داده است، مانند آیه 8 سوره منافقون و آیه 55 سوره مائده، که چرایی این گونه تعبیر بحث مفصلی دارد.)

اکنون در این آیه می‌فرماید آن کسی که نزد ما در سوره حمد مورد نظر بوده، قطعا علیِ حکیم (تعبیر علی حکیم همانند تعبیر لقمان حکیم است) است؛ و شما هم گمان نکنید که چون یک عده آدم افراطی هستید، ما از بیان چنین مطلبی در قرآن خودداری می‌کنیم.

البته «ام الکتاب» در قرآن به گونه‌ای هم به کار رفته که به معنای مرتبه‌ای از قرآن که در لوح محفوظ است باشد (مثلا: سوره رعد، آیه 39:  یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ) و اغلب مفسران هم چون خواسته‌اند همانند برخی از علمای بنی‌امیه (مثل مقاتل بن سلیمان بلخی، متوفی 150)[2]«علی» را به معنای «مرتفع» ترجمه کنند همین معنا را مد نظر قرار داده و این آیه را به آیه قبل آن ارتباط داده‌اند که ضمیر «ه» اشاره به قرآن باشد. جملات قبلی این سوره چنین است: « حم وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ؛ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ » و با توجه به اینکه ام الکتاب را «لوح محفوظ» و علی به «مرتفع» ترجمه شود ظاهرا معنای آیات چنین می‌شود: «حم، قسم به کتاب مبین، ما آن را قرآن عربی قرار دادیم تا شاید بیندیشید، و آن [=قرآن یا کتاب مبین] در لوح محفوظ نزد ما قطعا مرتفع (بلندمرتبه) و حکیم است.»

اما چنین ترجمه‌ای چند اشکال دارد. مهمترین اشکال در مرجع ضمیرهاست. در این تفسیر، ابتدا می‌گوید کتاب مبین، قرآنِ عربی قرار داده شده، بعد می‌گوید همان در لوح محفوظ، بلندمرتبه و حکیم است. اکنون آیا کتاب مبین همان ام الکتاب است یا نیست؟ در هر دو صورت مشکل پیش می‌آید. اگر کسی بگوید کتاب مبین همان ام الکتاب و مرتبه آسمانی قرآن است (که از تعبیر جعلناه قرآنا عربیا) چنین برداشت می‌شود، آنگاه لازم می‌آید طبق این تفسیر از آیه 3، ام الکتاب درون ام الکتاب باشد (انه فی ام الکتاب ...)! و اگر هم بگوییم کتاب مبین، همان مرتبه قرآن عربی و چیزی پایین‌تر از لوح محفوظ (ام الکتاب) است، آنگاه آیه 2 (که کتاب مبین را به صورت قرآن عربی درآوردیم) بی‌معنا می‌شود. (اگر کتاب مبین همان قرآن عربی باشد تبدیل آن به قرآن عربی، اصطلاحا تحصیل حاصل و لذا محال است) جالب است که عموم مفسرانی که «علیّ» در این آیه را به معنای «مرتفع و بلند مرتبه» گرفته‌اند ناخواسته به یکی از دو حالت فوق لغزیده و متوجه این پارادوکس نشده‌اند که باید بین معنای آیه 3 و آیه 2 با هم جمع کرد (حتی بزرگانی همچون علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ج18، ص85-83؛ ابتدا به گونه‌ای بحث می‌کنند که گویی کتاب مبین همان قرآن عربی است سپس به گونه ای بحث می‌کنند که کتاب مبین همان مرتبه ام الکتاب و لوح محفوظ است)

اما اگر علیّ را همان اسم حضرت علی بدانیم، چه ام‌الکتاب را نام سوره حمد بداینم و چه اشاره به لوح محفوظ، در هر دو حالت مشکلی پیش نمی‌آید. فقط قبل از فهم مطلب، باید توجه شود که طبق روایت متواتر حدیث ثقلین که شیعه و سنی آن را روایت کرده، حقیقت باطنی ثقلین، یعنی حقیقت ماواریی قرآن و اهل بیت یکی است و از هم جدایی‌ناپذیر است (انهما لن یفترقا)؛ و این آیات در مقام بیان همین حقیقت است:

ترجمه آیات بر اساس تفسیر ام‌الکتاب به معنای سوره حمد: «حم، قسم به [حقیقت ماوراییِ] کتاب مبین، ما آن [حقیقت ماورایی] را به صورت قرآن عربی درآوردیم تا شاید بیندیشید؛ و همان [حقیقت ماورایی که] در سوره حمد [بدان اشاره شده] علیِ حکیم است.»

ترجمه آیات بر اساس تفسیر ام‌الکتاب به معنای لوح محفوظ: «حم، قسم به [حقیقت ماوراییِ] کتاب مبین، ما آن [حقیقت ماورایی] را به صورت قرآن عربی درآوردیم تا شاید بیندیشید؛ و [جلوه دیگرِ] آن [حقیقت ماورایی] در لوح محفوظی که نزد ماست، همان علیِ حکیم است.»

چنانکه دیده میشود بر اساس اینکه کلمه «علی» همان اسم حضرت علی باشد، هم ارتباط آیه با آیات قبل درست می‌شود و هم ارتباط آیه با آیات بعد؛ اما اگر «علی» به معنای مرتفع و بلندمرتبه باشد، اولا ارتباطی بین آیه و آیه بعد نمی‌ماند و ثانیا ارتباط آیه با آیات قبل، تکلف‌آمیز می‌شود.

مجددا برای اینکه متهم به تفسیر به رای نشوم در پایان اشاره می‌کنم که در روایات متعددی صریحا این آیه در توصیف و معرفی حضرت علی علیه‌السلام به کار رفته است (مانند روایت حماد بن عیسی از امام صادق علیه‌السلام که امام فرمود:‌صراط مستقیم در قرآن همان علی علیه‌السلام است و دلیل بر این مطلب همین آیه است که فرمود او (صراط مستقیم) در ام الکتاب (سوره حمد) همان علی حکیم است) [3] و نیز در بسیاری از زیارات‌نامه‌های حضرت علی (ع) (مانند این زیارت‌نامه از امام صادق علیه‌السلام که در روز غدیر خوانده می‌شود: ... خدایا، شهادت می‌دهم که او امام  هدایتگر ارشادکننده رشدیافته است یعنی علی امیرمومنان که در کتابت این گونه از او یاد کردی که او ر ام‌الکتاب، علی حکیم است ...) [4].

***

با این اوصاف آیا نباید اذعان کرد که ما تحت فرهنگ‌سازی بنی‌امیه قرار گرفته‌ایم که باورمان شده که اسم علی در قرآن نیامده است.(لازم به ذکر است که موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که اگر خداوند توفیق داد شاید در فرصتی دیگر بدانها بپردازم. فقط اشاره می‌کنم که دست بر قضا چندی قبل یکی از دوستان از کتابی عربی نام برد که ترجمه‌ عنوانش چنین است: «چرا اسم علی (ع) این اندازه زیاد در قرآن آمده است؟» بنده هنوز فرصت مطالعه این کتاب و اینکه استدلالاتش چه اندازه محکم است پیدا نکرده‌ام، و شاید اگر مطالعه کنم دیگر نیازی به ادامه این بحث نباشد)

والسلام علیکم و علی من اتبع الهدی

برگرفته از وبلاگ در مسیر 




تاریخ : چهارشنبه 92/8/1 | 7:47 عصر | نویسنده : محسن خزائی

خورشید چراغکی ز رخسار علیست / مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست

هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه دیوار به دیوار علیست

عید غدیر مبارک





تاریخ : شنبه 90/1/27 | 11:45 عصر | نویسنده : محسن خزائی

با سلام خدمت دوستان عزیزم

آرزوی سالی پر از موفقیت و شادکامی برای همه عزیزان رو دارم.

دوستانی که با ابراز محبت مارو به ادامه راه امیدوار ساختند سپاسگزارم.

 دوستانی که تمایل به ارسال مطالب،اخبار،عکس و شعر را دارند با mohsenkhazaeez@gmail.com امیل شخصی بنده ،مکاتبه نمایند

انشالله در اولین فرصت به نام ارسال کننده در صفحه وبلاگ به نمایش درخواهد .

یا علی مدد
<\/h1>


تاریخ : شنبه 90/1/27 | 11:14 عصر | نویسنده : محسن خزائی

زوزن شهری در دل کویرزوزن عید نودزوزن شهری در دل کویرزوزن شهری در دل کویر




تاریخ : شنبه 90/1/27 | 10:57 عصر | نویسنده : محسن خزائی

زوزن شهری در دل کویر

 




تاریخ : شنبه 89/10/25 | 8:3 عصر | نویسنده : محسن خزائی

مسئول نمایندگی میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری خواف گفت: بخشی از زیر ساخت‌های گردشگری در مسجد ملک زوزن خواف ایجاد می‌شود.

به گزارش میراث آریا(CHTN) و به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری خراسان رضوی علی محمدی با بیان این مطلب افزود: با توجه به مسافت طولانی مسجد از آبادی‌های اطراف متأسفانه توجه خاصی صورت نگرفته بود که پیرو بازدید مدیر کل از این مکان و تاکید بر ایجاد ضروریات اولیه گردشگری انتقال آب و برق به مسافتی حدود یک هزار و 100 متر مربع به محل مسجد انتقال یافت و سرویس بهداشتی نیز ایجاد شد.

وی افزود : انجام عملیات فوق مبلغ 18 میلیون و 500 هزار تومان هزینه در بر داشته است.

مسئول نمایندگی میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری خواف تصریح کرد : این مسجد که در فاصله 60 کیلومتری جنوب غرب خواف قرار دارد دارای محرابی بسیار نفیس، تزئینات کاشیکاری و آجر کاری و کتیبه‌های منحصر به فرد ایوانی عظیم و بی نظیر است که به شماره 340 به ثبت آثار ملی رسیده است.
وی خاطر نشان کرد: مسجد ملک زوزن یکی از شاهکارهای عظیم معماری دوران خوارزم شاهیان و تیموری است که همه روزه با بازدید زیاد علاقه مندان و پژوهشگران مواجه می‌شود.




تاریخ : چهارشنبه 89/5/27 | 10:13 عصر | نویسنده : محسن خزائی
هم‌اکنون طرح حفاظت از مجموعه مسجد ملک زوزن، یکی از شاخص‌ترین بناهای دوره سلجوقی در حال تهیه و تنظیم است.

مشاور تهیه طرح حفاظت از مجموعه مسجد ملک زوزن در گفتگو با میراث آریاchtn) ) ضمن بیان این مطلب افزود: مجموعه مسجد ملک زوزن مربوط به سال 616 هجری قمری، اوایل قرن هفتم و در 60 کیلومتری شهرستان خواف، استان خراسان رضوی قرار گرفته است.

سعید گلستانی در توضیح این مطلب گفت: بر اساس پیش‌بینی‌های صورت گرفته مراحل تهیه طرح حفاظت از این بنای سلجوقی تا شش ماه آینده به پایان خواهد رسید.

وی به دلیل وجود ساختمان ایوان، تاق‌ها و سایر ریزه‌کارى‌هاى هنرى، این بنا را در شمار زیباترین مساجد تاریخى قرن هفتم هجرى قمرى جای داد.

یادآور می‌شود؛ این مسجد به شماره ??? در شمار آثار تاریخى به ثبت رسیده است



تاریخ : شنبه 88/6/28 | 10:13 عصر | نویسنده : محسن خزائی
این شخصیت پیچیده و پر جنبش و این جنگ‏سالار بزرگ، در هر برهه‏اى از زمان و در هر جایى از مکان، در مناصب متفاوت و با عناوین گوناگون ظاهر مى‏گردد. وقایع‏نگاران عصر او کلاً فقط چهره‏اى از او را در لحظه‏اى معین و در مقابل وضعیتى که توصیف مى‏کرده‏اند، ثبت کرده‏اند و به هیچ‏وجه آنچنان که باید و شاید توجهى به شخصیت او در مجموع نکرده‏اند. به همین دلیل است که بازسازى زندگینامه او دشوار مى‏باشد. من‏باب مثال به سختى مى‏توان درک کرد مردى که در یک لحظه در قلب آسیا بوده، همان کسى است که لحظه‏اى بعد در تنگه هرمز مى‏جنگیده است. مسیر سرنوشت او به دلیل یک دست نبودن ثبت تواریخ و ازمنه تاریخى باز هم بیشتر درهم مى‏آمیزد و از بین بهترین منابع آن دوره، بعضى از آنها ترجیح مى‏دهند تقویمى را به کار گیرند که مبتنى بر سال‏هاى خراجى است و نه تقویمى را که مبتنى بر سال‏هاى هجرى قمرى.[7] در چنین‏ شرایطى یافتن و برقرار نمودن رابطه‏ها بسیار دشوار و حساس مى‏نماید.ادامه مطلب...


  • ارز
  • مطالب روز
  • قیمت دلار
  • اشکان دی ال