به هر جهت، سرنوشت ابوبکر رو به تعالى بوده است. او هم در کنار سلطان علاءالدین تکش بن ایل ارسلان خوارزمشاه (596 – 569 ق. / 1200 – 1172 میلادى) و هم در کنار امیر (اتابک) نصرتالدین شاه قاضى بن محمد انار (مخوف)، «صاحب» و مَلِک زوزن، به ثروت رسید و مدارج ترقى را پیمود. هر دو در کنار هم و به یارى لشگریان خوارزمشاه سعى به برقرارى حاکمیت و سلطه شاه در کرمان مىکردند که در آن هنگام تحت تعدى و ستمگرى غُزها بود. ولى امیر نصرتالدین در سال 595 ق. / 1199 میلادى فوت کرد و خواجه رضى، یعنى همان ابوبکر، براى دفن او به زوزن برگشت[11]. مطمئناً جانشین امیر متوفى پسر او بوده است که در آن زمان براى مدت اندکى «صاحب» زوزن مىشود. از نام او بىاطلاعیم.
در بازى فشردهاى که در آن زمان بین خوارزمشاهیان، غوریان و اسماعیلیه براى حکومت به خراسان بزرگ جریان داشت، ابوبکر با طرفدارى از خوارزمشاه برنده گردید. برعکس، «صاحب» جدید بازنده شد زیرا خوارزمشاه را بىجهت رها کرده و در 601 ق. / 1204 میلادى، براى جنگیدن علیه اسماعیلیه، در کنار ملک علاءالدین (ضیاءالدین) غورى قرار گرفت. اسماعیلیه بکلى مغلوب نشدند، [12]ولى غوریان، برعکس، با رانده شدن از خراسان در سال 603 ق. / 1206 میلادى توسط خوارزمشاه، به شکست قطعى رسیدند. [13]در این احوال، خواجه رضى بدون اینکه منتظر چنین نتیجهاى باشد، احتمالاً از همان پاییز سال 601 ق / 1204 میلادى، مالکیت زوزن را به نام سلطان محمد خوارزمشاه به دست گرفته و «صاحب» جدید زوزن شده بوده است. همین حوادث و وقایع است که موجب زایش تحلیلهایى درباره خیانت او مىشده. به هر صورت این محتمل است که او به عمد راهنمایى درستى به صاحب و مولاى خود در انتخاب، البته اگر انتخابى بوده، راه بدفرجام نکرده و در برخورد غوریان با خوارزمشاهیان، او را به طرفدارى از غوران تشویق نکرده باشد. اگر واقعاً خیانتى وجود داشته است، سرنوشت نیز انتقام چنین خیانتى را از او مىگیرد، زیرا سالها بعد، سپهسالار او که بعداً سپهسالار پسرش شده بود، به نوبه خود براى این که جاى این پسر را بگیرد، به او خیانت مىکند (نگاه کنید به مطالب بعدى).
خواجه رضى، «صاحب» زوزن، در اقدامات نظامى که در خراسان به عمل مىآمده نقش اصلى را ایفا مىکرده تا حکومت و سلطه خوارزمشاه را در آنجا مستقر و استوار نماید. براى حذف عُمّال مشکوک و مردد و غیرقابل اعتماد، بهخصوص حسین خرمیل، حکمران هرات و جانشین او سعدالدین (605 – 603 هجرى قمرى / 1208 – 1206 میلادى) مساعدت نمود.[14] سپس در رکاب شاه براى سرکوبى قَراخطائیان به راه افتاد و قَراخطائیان در ماه ربیعالاول سال 607 هجرى قمرى / 23 اوت تا 21 سپتامبر 1210 میلادى در شمال سیردریا (جیحون) شکست خوردند.[15
.: Weblog Themes By Pichak :.