سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 88/6/28 | 10:13 عصر | نویسنده : محسن خزائی
این شخصیت پیچیده و پر جنبش و این جنگ‏سالار بزرگ، در هر برهه‏اى از زمان و در هر جایى از مکان، در مناصب متفاوت و با عناوین گوناگون ظاهر مى‏گردد. وقایع‏نگاران عصر او کلاً فقط چهره‏اى از او را در لحظه‏اى معین و در مقابل وضعیتى که توصیف مى‏کرده‏اند، ثبت کرده‏اند و به هیچ‏وجه آنچنان که باید و شاید توجهى به شخصیت او در مجموع نکرده‏اند. به همین دلیل است که بازسازى زندگینامه او دشوار مى‏باشد. من‏باب مثال به سختى مى‏توان درک کرد مردى که در یک لحظه در قلب آسیا بوده، همان کسى است که لحظه‏اى بعد در تنگه هرمز مى‏جنگیده است. مسیر سرنوشت او به دلیل یک دست نبودن ثبت تواریخ و ازمنه تاریخى باز هم بیشتر درهم مى‏آمیزد و از بین بهترین منابع آن دوره، بعضى از آنها ترجیح مى‏دهند تقویمى را به کار گیرند که مبتنى بر سال‏هاى خراجى است و نه تقویمى را که مبتنى بر سال‏هاى هجرى قمرى.[7] در چنین‏ شرایطى یافتن و برقرار نمودن رابطه‏ها بسیار دشوار و حساس مى‏نماید.نسوى و ابن اثیر در مورد اصل و نسب پایین و غیراشرافى او توافق دارند. از نظر نسوى، که از او خوشش نمى‏آمده، این مَلِک دروغین و قلابى کسى نبوده جز پسرِ دایه ملِک واقعى زوزن که به قصد تملک جاى او، به این ملِک خیانت کرده است.[8] ولى به‏ ابن‏اثیر، که طرفدار او نیست، گفته‏اند که ملِک زندگى خود را از حمّالى و باربرى شروع کرده و سپس کاروان‏دار شده است. [9]هر دو روایت تضادى با هم ندارند زیرا ابوبکر بن على که بنا به گفته‏ها از حمالى به ساربانى مى‏رسد، [10]مى‏تواند پسرِ دایه «صاحب» قدیم‏ زوزن باشد که به ولى‏نعمت خود خیانت کرده باشد.

 به هر جهت، سرنوشت ابوبکر رو به تعالى بوده است. او هم در کنار سلطان علاءالدین تکش بن ایل ارسلان خوارزمشاه (596 – 569 ق. / 1200 – 1172 میلادى) و هم در کنار امیر (اتابک) نصرت‏الدین شاه قاضى بن محمد انار (مخوف)، «صاحب» و مَلِک زوزن، به ثروت رسید و مدارج ترقى را پیمود. هر دو در کنار هم و به یارى لشگریان خوارزمشاه سعى به برقرارى حاکمیت و سلطه شاه در کرمان مى‏کردند که در آن هنگام تحت تعدى و ستمگرى غُزها بود. ولى امیر نصرت‏الدین در سال 595 ق. / 1199 میلادى فوت کرد و خواجه رضى، یعنى همان ابوبکر، براى دفن او به زوزن برگشت[11]. مطمئناً جانشین امیر متوفى پسر او بوده است که در آن زمان براى مدت اندکى «صاحب» زوزن مى‏شود. از نام او بى‏اطلاعیم.

 در بازى فشرده‏اى که در آن زمان بین خوارزمشاهیان، غوریان و اسماعیلیه براى حکومت به خراسان بزرگ جریان داشت، ابوبکر با طرفدارى از خوارزمشاه برنده گردید. برعکس، «صاحب» جدید بازنده شد زیرا خوارزمشاه را بى‏جهت رها کرده و در 601 ق. / 1204 میلادى، براى جنگیدن علیه اسماعیلیه، در کنار ملک علاءالدین (ضیاءالدین) غورى قرار گرفت. اسماعیلیه بکلى مغلوب نشدند، [12]ولى غوریان، برعکس، با رانده شدن از خراسان در سال 603 ق. / 1206 میلادى توسط خوارزمشاه، به شکست قطعى رسیدند. [13]در این احوال، خواجه رضى بدون اینکه منتظر چنین نتیجه‏اى باشد، احتمالاً از همان پاییز سال 601 ق / 1204 میلادى، مالکیت زوزن را به نام سلطان محمد خوارزمشاه به دست گرفته و «صاحب» جدید زوزن شده بوده است. همین حوادث و وقایع است که موجب زایش تحلیل‏هایى درباره خیانت او مى‏شده. به هر صورت این محتمل است که او به عمد راهنمایى درستى به صاحب و مولاى خود در انتخاب، البته اگر انتخابى بوده، راه بدفرجام نکرده و در برخورد غوریان با خوارزمشاهیان، او را به طرفدارى از غوران تشویق نکرده باشد. اگر واقعاً خیانتى وجود داشته است، سرنوشت نیز انتقام چنین خیانتى را از او مى‏گیرد، زیرا سال‏ها بعد، سپهسالار او که بعداً سپهسالار پسرش شده بود، به نوبه خود براى این که جاى این پسر را بگیرد، به او خیانت مى‏کند (نگاه کنید به مطالب بعدى).

 خواجه رضى، «صاحب» زوزن، در اقدامات نظامى که در خراسان به عمل مى‏آمده نقش اصلى را ایفا مى‏کرده تا حکومت و سلطه خوارزمشاه را در آنجا مستقر و استوار نماید. براى حذف عُمّال مشکوک و مردد و غیرقابل اعتماد، به‏خصوص حسین خرمیل، حکمران هرات و جانشین او سعدالدین (605 – 603 هجرى قمرى / 1208 – 1206 میلادى) مساعدت نمود.[14] سپس در رکاب شاه براى سرکوبى قَراخطائیان به راه افتاد و قَراخطائیان در ماه ربیع‏الاول سال 607 هجرى قمرى / 23 اوت تا 21 سپتامبر 1210 میلادى در شمال سیردریا (جیحون) شکست خوردند.[15




  • ارز
  • مطالب روز
  • قیمت دلار
  • اشکان دی ال